سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادران، کسی است که در به جای آوردن خیرْ برترین یاور، در نیکیْ عامل ترین و نسبت به مصاحبانْ ملایم ترینِ ایشان است . [امام علی علیه السلام]
عکس واقعی - در پیشگاه قرآن
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  •  

    چند روز پیش می خواستم برم عکاسی

    می خواستم یه عکس توپ بگیرم .

     هم یکیش رو بزرگ کنم ، بذارم تو اتاقم ، هم برا پاسپورت گرفتن نیازش داشتم .

    برا همین ، یه دوش حسابی گرفتم و با اون شامپوای گرون قیمت !یه حالی به موهام دادم . بعدشم  با وسواس سشوار کردم . بعد از حاضر غایب  تک تک موهام هر کدومو سر جای خودشون خابوندم . یه کمی هم ژل ... ( فقط یه کمی !  فکر بد نکنیدا !!! من اهل این حرفا نیستم  ، فقط برا این که تو راه ، باد خرابشون نکنه ! ) روشون کشیدم .

     پیرهن آبی کم رنگ  اتو کشیدم رو که خیلی بهم میومد رو تن کردم ، بعدشم  کت تکی چار خونه سورمه ای رنگم رو پوشیدم و با احتیاط کامل از خونه زدم بیرون .

    تو راه مجید ، دوست صمیمی و قدیمی ام رو دیدم .( بچه بامعرفت . باحالیه ، همیشه به اشک های تو دعا کمیل ش حسودیم می شه . البته تو رفاقت هم خیلی شوخ و پر انرژی هستش ) با دیدن سر وضع  اتو کشیده من با تعجب پرسید :

    «  به به آقا مصطفی ! بابا چه خبره ؟ خیلی به خودت رسیدی ؟! داری میری خواستگاری ؟! خب طرف کیه ؟ چه بدبختیه که می خواد گول تو رو بخوره ؟! می دونه قراره خانوم دوم باشه ؟! »

    با خنده بهش گفتم  :

     « بابا  مجید جون ! تو که فرصت نمی دی من حرف بزنم ! یه ریز ما رو بستی به رگبارکنایه هات ! کم تیکه بنداز ! خواستگاری کدومه ؟! خانوم دوم کیه ؟!

    بابا دارم میرم عکاسی . می خوام یه عکس قشنگ بگیرم  . آخه وسواس دارم که خوب در بیاد . می خوام ازش قاب بگیرم بذارم تو اتاقم .

    بالاخره یادگاریه دیگه ! یه عمر می خواد بمونه . حالا بگو بد کاری کردم به خودم رسیدم ؟ »

    مجید که فکر نمی کرد حرفشو جدی بگیرم ، یه کمی خودشو جمع و جور کرد و با لحن جدی آمیخته  به شوخی گفت : « آها !پس عکس موندنی می خوای بگیری ! ، اما من می خوام یه چیز دیگه رو یادت بیارم .

    ببینم برا عکسای موندنی آخرتیت چه فکری کردی ؟ برا اونم به خودت رسیدی یا نه ؟!

    با تعجب بهش گفتم : « مجید جون معما طرح می کنی ؟ تو رو خدا بگو چی می خوای بگی . زود بگو می خوام برم . »

    مجید تو چشمای من نیگا کرد و گفت : « ببین مصطفی  جون ! ما  برا یه عکس که معلوم نیست چند نفر اونو می بینن ، تا چند وقت در معرض دید دیگران هست ،  این قدر به خودمون می رسیم . اما کم شده به این فکر کنیم که مگه نه اینه که قیافه ما تو قیامت تجسم یافته ی اعمال ما تو این دنیاس ؟ مگه نه اینه که پازل قیافه آخرتیمون رو همین الان داریم می چینیم ؟مگه نه اینه که تو صحرای محشر آدمای اولین و آخرین همه جمعند ؟

    اصلا بزار یه نمونش رو برات بگم ؟ در سوره طه ، آیه 124 تا 126 می فراید :

    «و من اعرض عن ذکرى فان له معیشة ضنکاً و نخشره یوم القیامة اعمى * قال رب لم حشرتنى اعمى و قد کنت بصیراً * قال کذالک اتتک ایاتنا فنسیتها و کذالک الیوم تنسى.»

    «هر کس از یاد من روى گردان شود زندگى سخت و تنگى خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‏کنیم. مى‏گوید: پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردى؟! من که بینا بودم! مى‏فرماید: آن گونه که آیات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش کردى ؛ امروز نیز تو فراموش خواهى شد.»

    ببین کر و کوری به روی حق ، تو آخرت خودشو نشون می ده !  خُب ببینم خداییش جا نداره  برا خوشگلی قیافمون تو محشر یه کمی به اعمالمون برسیم ؟! » 

    آخ که این مجید بعضی وقتا چه جالب می زنه تو خال ! 

    یا یاد این شعر مولوی افتادم که می گه :

    ای که می ترسی ز مرگ اندر فرار

    آن زخود ترسانی ای جان  هوش دار

    زشت روی توست نی رخسار مرگ

    جان تو همچون درخت و مرگ ، برگ  

    زان که حشر حاسدان روز گزند

    بی گمان بر صورت گرگان کنند

    حشر پر حرص خس مردار خوار

    صورت خوکی بود روز شمار

    زانیان را گنده اندام و نهان

    خمر خواهان را بود گند دهان

    گند مخفی کان به دل ها می رسید

    گشت اندر حشره محسوس و پدید

    سیرتی کان بر وجودت غالب است

    هم بر آن تصویر حشرت واجب است

     

    راستی شما با عکس واقعی تون چکار کردین؟!



    مصطفی ::: دوشنبه 85/10/11::: ساعت 8:39 عصر
    نظرشما چیه : نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 16
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :73121

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    عکس واقعی - در پیشگاه قرآن
    مصطفی
    کسی که فکر می کنه راه سعادت تو قرآنه و سر آغاز مشکلات ما ،‏فاصله گرفتن از این کتاب آسمونیه ، حتی دوری از اهل بیت (ع ) هم در نفهمیدن قرآنه . من دوست دارم به قرآن نزدیک تر بشم ...

    >> پاسخگویی زنده <<
     RSS 
    >>سایت های مفید<<

    >>آرشیو شده ها<<
    آرشیو مهرماه
    آرشیو متفرقات
    زمستان 1385
    پاییز 1385

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    عکس واقعی - در پیشگاه قرآن

    >>لینک دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو: